سخنی با رهبری و مردم ایران

تغییر و توسعه یا توسعه و تغییر

بررسی اثر ایجابی مفهوم علمی انتروپی بر شرایط اجتماعی سیاسی جامعه امروز ایران

فرض کنید یک زلزله‌ی شدید اتفاق می‌افتد و کل شهر تهران ویران می‌شود! در این حالت انتظار دارید که کتاب‌های داخل قفسه‌ی کتابخانه‌ اتاقتان کف اتاقتان(چه کسی می داند شاید کف خیابان!) پراکنده شوند یا به‌صورت مرتب سرجایشان بماند؟! طبیعتا احتمال اول بر مبنای شهود شدنی‌تر است و احتمال دوم، حتی ممکن است احمقانه به نظر برسد!

می خواهم کمی در مورد مسئله ایی علمی به نام «انتروپی» که شاخصی برای اندازه‌گیری میزان پخش و انتشار انرژی است، صحبت کنم. همه می دانیم آنچه در دنیا چیزی را می سازد و یا از میان بر می دارد انرژی آن است و معنای اندرپی چگونگی ایجاد و ازدیاد،رهایی و متمرکز کردن آن الگویی عملی در جهت اصلاح هر فرایندی(حتی فرایندهای اجتماعی) است. یک انرژی انباشته در جامعه راه‌های زیادی برای آزاد شدن دارد. یک فنجان چای داغ را در نظر بگیرید که در معرض دمای اتاق قرار گرفته است. اگر یک لحظه قانون دوم ترمودینامیک را فراموش کنیم، می‌توانیم این احتمال را بپذیریم که امکان داغ‌تر شدن چای داخل فنجان هم وجود دارد!از نظر ترمودینامیک آماری،یک فنجان چای داغ در هوای اتاق می تواند داغ تر هم بشود! اما احتمال آن بسیار کم است. در واقع از نقطه نظر آماری انرژی ناشی از برخوردهای مولکولی داخل فنجان می‌تواند متمرکز شده و چای را داغ‌تر کند. اما این احتمال عددی یک روی چند تریلیارد است! زیرا راه‌های آزاد شدن انرژی بسیار بسیار بیشتر از متمرکز شدن آن است.

در یک تحلیل آماری می‌توان ثابت کرد که تعداد حالت‌‌های بی‌نظمی یک سیستم بسیار بیشتر از حالت‌های منظم آن است؛ بنابراین هیچ نیروی خردمندی، سیستم‌ها را به سمت انتروپی بیشتر سوق نمی‌دهد.مگر آنکه بخواهد آن را بر روی چیزی متمرکز کند!

افزایش انتروپی تنها از دید آماری محتمل‌تر است. به همین دلیل، انتروپی پیکان زمان نامیده می‌شود و شاخصی برای تشخیص گذشت زمان است.انتظار اعتماد ملی از مردمی که به سیستم معیوب دولت قبلی بی اعتماد شده اند(حتی اگر با شیوه های سیاسی میلیونی! به پای صندق رای بیایند) مثل این می ماند که شما زمان را به عقب برگردانده و مانند برخی فیلم های کمپانی مارول حقیقت واقعه ایی را تغییر دهید! راه تمرکز انرژی مردم بر توسعه کشور اعتماد ملی به دولت است که پیش نیاز آن روشن کردن شعله ایی در زیر فنجان چای مردم است. 

سالها پیش زمانی که اولین بار موتور بخار در اروپا پس از انقلاب صنعتی اختراع شد تنها ۲٪ از انرژی که تولید می شد مورد استفاده موتور بخار قرار می گرفت. زمان گذشت اصلاح امور توسط متخصصان صورت گرفت و به تدریج امروز شاهد موتورهای انرژی هستیم که هم تبعات سوخت های فسیلی انقلاب صنعتی را ندارند هم راندمان و سیستم آنها بسیار پیچیده تر و پر بازده ترند. راه ساخت چنین موتوری برای جامعه ایران بازکردن گره خودانتقادگری برای فرد فرد ما اعضای جامعه ایرانی است! چند درصد ما مردم کنشگران اجتماعی هستیم که یاد گرفته ایم چطور ابتدا خود را نقد و سپس گروه های بزرگتر جامعه مان را به چالش بکشانیم؟! انتقاد به کسی که ۴۰سال پیش موتور بخار تولید کرده وقتی هنوز برای زندگی خود راه حلی نداریم و مملکت خویشتنمان ویران است بی ثمر است. خود شما هم صدای نقد کسی را شنوایید که باغچه کوچک خود را طوری بیل زده باشد که خوش ثمر داده باشد،اینگونه می توانید شنیده شوید. پس بکوشید به خود. او پیشرو بوده است و برای ساخت جامعه ایی بهتر با ساخت موتور بخار عمری را سپری کرده است. هرچند انتقاد به استفاده از موتور بخار به جای موتورهای برقی یا دست کم هیبریدی منطقی به نظر می رسد.

چرا انتروپی همیشه در حال افزایش است؟

اما برگردیم به مثال انتروپی. برای درک بهتر این موضوع دو کمیت انرژی و انتروپی را با هم مقایسه می‌کنیم. انتروپی از جنس انرژی نیست.انتروپی شاخصی برای اندازه‌گیری تمایل انرژی به انتشار است؛ این واقعیت را طور دیگری هم می‌توان بیان کرد. انتروپی، فعالیت‌های تصادفی در یک سیستم را اندازه‌گیری می‌کند. در اینجا، منظور از تصادفی، وحشی بودن انرژی است که خود به خود مهار نشده و به کار فیزیکی تبدیل نمی‌شود. در واقع، انتروپی معیاری برای اندازه‌گیری انرژی تلف شده است! اندازه‌گیری بخشی از انرژی که به «کار»تبدیل نمی‌شود. ضمن اینکه انتروپی چگونگی توزیع و انتشار انرژی را در جهان مشخص می‌کند.

 انتروپی و قانون دوم ترمودینامیک

قانون دوم ترمودینامیک‌ با تمام هیاهویش یک جمله کلیدی دارد: انتروپی جهان در حال افزایش است!  این قانون مختصر است اما معنای عمیقی دارد و کمک بزرگی به درک ما از نحوه‌ی عملکرد تمامی فرآیندها در جهان هستی می‌کند.

برای مثال این قانون به ما توضیح می‌دهد، چرا یک ظرف داغ پس از مدتی سرد می‌شود، یا چرا مردم مثل اوایل انقلاب ۵۷ در جامعه نقش اجتماعی خود را ایفاء نمی کنند. چطور می توان مردم را برای ساخت کشور بسیج کرد؟! ما می توانیم دراینباره از بدن خود بیاموزیم چطور

بدن ما حتی در هوای سرد هم گرم باقی می‌ ماند؟! چه مکانیزم های در ما فعال است که در بدنه دولتهای ما فعال نیست؟ در واقع، قانون دوم ترمودینامیک، اصل اساسی صنایع شیمیایی است که در نیمی از قرن گذشته، مردم دنیا را از گرسنگی نجات داده است؛تولید دارو، کودهای شیمیایی و تولیدات دیگری که به زیست طولانی‌تر و کیفیت زندگی بشر در زمین کمک کرده‌اند. اما ما در ایران از آن کم بهره ایم آیا می توان به بقای بهینه تر و کیفیت زیست مردم این سرزمین هم کمک کرد؟

عوامل مؤثر بر انتروپی

موارد مختلفی می‌توانند بر انتروپی یک سیستم تأثیرگذار باشند. در حالت کلی انتروپی تابعی از حجم(میزان مشارکت مدنی مردم در دولت ها) و دما(میزان رضایت عمومی مردم از شرایط زندگی) است و افزایش هر دوی این‌ها باعث افزایش انتروپی خواهد شد. پس این دلیل که تکثر اقوام کار سیاسی را در این کشور پیچیده کرده است دلیل بی منطقی نیست! همچنین شرایط سخت مالی نیز مزید بر این علت است. با دادن گرما به یک سیستم، (برای مثال یک محفظه‌هوا) دمای آن افزایش پیدا می‌کند و به‌دنبال افزایش دما، تحرک یا همان انرژی جنبشی مولکول‌های سیستم هم بیشتر خواهد شد؛ بنابراین تعداد برخوردهای مولکولی افزایش پیدا کرده و آمادگی سیستم برای انتشار انرژی‌اش تا اندازه انفجار بالا می رود. آیا در این حالت می‌توان، انتظار کار هم از سیستم داشت؟ چنانچه یک پیستون به سیستم متصل باشد، انرژی حرارتی می‌تواند باعث حرکت آن شود. (همان جریان جرقه‌ی انقلاب صنعتی! در اروپا)با این حال، فقط بخشی از این گرما باعث حرکت پیستون می‌شود و قسمت عمده‌ی آن صرف افزایش برخوردهای مولکولی خواهد شد.(طبیعی است بسیاری از تلاشهای فعالیت های اجتماعی به ثمر نشیند!) حجم سیستم  هم یکی از عوامل تأثیرگذار بر افزایش انتروپی است. سیستمی که حجم بیشتری دارد، مکان‌های بیشتری هم برای حضور مولکول‌ها خواهد داشت و مولکول‌ها موقعیت‌های بیشتری برای جابه‌جایی دارند؛ در نتیجه افزایش حجم یک سیستم به افزایش انتروپی منجر خواهد شد.(مطلبی که سالهاست به دولتمردان فرصت ورود به مسائل اساسی را نداده است! البته جمله معروف در این برهه تاریخی! در این موقعیت حساس! و غیره را ۴۰سال است می شنویم!) و اگر دیر نباشد وقت آن است که نگاه علمی تری بر اصلاح سیستم ها داشته باشیم.

اگر بخش براندازان معترض آبان ۹۷ به مقصود خود می رسیدند تاریخ ایران در لوپ چند هزار ساله خود مجدد تکرار می شد! و این هیچ فائده ایی برای این مردم نداشت! این گواه تاریخ است نه استنتاج شخصی! همه می‌دانیم، مقدار انرژی انباشته شده و پخش شده در جهان، محدود است اگر تمام انرژی انباشته شده به انرژی آزاد شده تبدیل شود و هیچ انرژی دیگری وجود نداشته باشد؛ رقابتی وجود ندارد ستاره‌ای ساخته نمی‌شود، واکنشی روی نمی‌دهد و حیاتی جدید شکل نمی‌گیرد. بلکه آغازی بر یک پایان غم انگیز رخ خواهد داد. به این ترتیب آنچه باقی می‌ماند، یک جهان سوت و کور، خواهد بود! و این آن چیزی نیست که کسی بخواهد.

بنابراین، شاید بد نباشد حالا که فضای جامعه ایجاب می کند تعادلی جدید ایجاد کنید و توجه ویژه‌تری به طیف های مختلف فکری و علمی جامعه خود کنیم.

برگرفته از:

مقاله علمی انتروپی «حمیده خادم زاده»

رسانه زومیت